68*..گلایه :(

مثلا وسط تابستان برف ببارد! مثلا کوه ها برقصند! مثلا... مثلا تلفن کوفتی ام زنگ بخورد! شماره را نشناسم؛ با اکراه بعد از چندین بوق جواب بدهم و ناگهان صدای تو را بشنوم! مثلا مرده ای زنده شود... مثل عشق ما که مرده است...!   عطرش كه پيچيد، برگشتم.. هيچكس نبود.. كسی چه می‌داند، شايد... .. به من فكر می‌كرد... :(برچسب‌ها: من ـ از ـ قلبم ـ تورو ـ خط ـ زدم ـ راحت ـ برو [ چهارشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۷ ] [ 10:0 ] [ ✘ یـکــ تکــه تنــهــایـی.. ✘ ] [ ] 68*..گلایه :(...

دلت كه گرفته باشد، از زمين و آسمان ايراد مى گيرى... حتى بارش باران هم به دلت نمى نشيند.. دلت كه گرفته باشد، هيچ آهنگى آرامت نمى كند.. هيچ دوستت دارمى احاطه ات نمى كند.... دلت كه گرفته باشد، تنها تو مى مانى و يك مشت خاطره... بى دليل...بى هوا... خاك بر مى دارى از خروار خروار دل گرفتگى كهنه... تازه اش مى كنى ، لمسش مى كنى... از چيزى كه ديگر هيچ چيز از آن باقى نمانده... ..جز يك بغل خاطره و يك مشت پشيمانى... ..يك بغل خاطره و يك مشت پشيمانى.. ):  شکسته ام..می فهمی..؟؟ به انتهای بودنم رسیده ام، اشک نمیریزم... پنهان شده ام پشت لبخندی که ...درد دارد... [ شنبه دهم شهریور ۱۳۹۷ ] [ 9:40 ] [ ✘ یـکــ تکــه تنــهــایـی.. ✘ ] [ ] 68*..گلایه :(...

روزی با هم لحظه ی رفتنت راآن تاول ها راکه بر روح من نشست ..همچون یک فیلم به تماشا مینشینیم..و به ان میخندیم..روزی شباشک های روز را پاک خواهد کرد..و شادیغم را خواهد خنداند..روزی درد که به خانه ی مان آمد می رود دوش می گیردسرحال میشود و سر میز شام با ما شوخی میکند..روزی قطاریبر سر مسیرشهم در ایستگاه بهشت خواهد ایستادهم در ایستگاه جهنم..روزی خدا و شیطان را دوره میکنیمو مجبورشان میکنیم با بوسه ای این کدورت قدیمی رافراموش کنند.. [ چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۴۰۲ ] [ 10:5 ] [ ✘ یـکــ تکــه تنــهــایـی.. ✘ ] [ ] 68*..گلایه :(...